انجمن ناولز

✦ اینجا جایی است که واژه‌ها سرنوشت می‌سازند و خیال، مرزهای واقعیت را درهم می‌شکند! ✦ اگر داستانی در سینه داری که بی‌تاب نوشتن است، انجمن رمان‌نویسی ناولز بستری برای جاری شدن قلمت خواهد بود. بی‌هیچ مرزی بنویس، خلق کن و جادوی کلمات را به نمایش بگذار! .

ثبت‌نام!

یک جرعه کتاب

انسان آنقدرها که در جستجوی اعجاز است در جستجوی خدا نیست و چون نمیتواند تاب بیاورد که بی معجزه بماند.
دست به خلق معجزات تازه میزند و به پرستش جادو و جنبل رو می آورد.

📕 برادران کارامازوف
✍🏻 #داستایفسکی
 
وقتی دو انسان پخته و معنوی به هم دل می‌بازند، یکی از بزرگترین پارادوکس‌های زندگی اتّفاق می‌افتد.
یکی از زیباترین پدیده‌های جهان هستی رخ می‌دهد.

آن ها با هم هستند و در عین حال به شدّت مستقل و تنها هستند. آن‌قدر به هم نزدیکند که انگار هر دوی آنها یک نفرند امّا در عین حال با هم بودنشان، فردیّتشان را نابود نمی‌کند، با هم هستند و تنها هستند. با هم بودنشان کمک می‌کند که تنها باشند.

دو انسان پخته و معنوی اگر عاشق هم شوند، بدون حسّ مالکیّت بدون سیاست، بدون ریاکاری به هم کمک می کنند که آزاد باشند.

📕 #مردن_از_عشق
✍🏻 #فرانک_پورسل
 
انسان ممکن است با یک نفر بیست سال زندگی کند و آن شخص برایش یک غریبه باشد، می‌تواند با یک نفر بیست دقیقه وقت بگذراند و تا آخر عمر فراموشش نکند.

📕 اگر خورشید بمیرد
✍🏻 #اوریانا_فالاچی
 
من باور دارم زیباترین هدیه های پروردگار در زرورقی از ترس پیچیده شده‌اند، برای دستیابی به آنها باید شهامت کرد و از منطقه امنی که نقاط قوتمان برای ما ساخته اند خارج شد و به دل ترس‌ها تاخت.

📕 تمام جهان در من است
✍🏻 #ایمان_سرورپور
 
کسانی که از روی فروتنی خواسته‌های غیرمنطقی دیگران را می‌پذیرند به ندرت توسط رؤسای خود مورد احترام واقع می‌شوند. در نهایت از دست دادن عزت نفس تأثیر معکوسی بر دورنمای ترقی شما خواهد گذاشت. خیلی طول نخواهد کشید که شما خود را و همینطور همکارانتان شما را فردی ضعیف و بی‌اراده می‌پندارند که هدفی جز خرابکاری ملال‌آور ندارد.

📕 مدیریت زمان
✍🏻 #دیوید_لوئیس
 
“آن‌ها رنج می‌برند… اما زندگی هم می‌کنند، یک زندگی واقعی و نه موهوم. چون رنج، زندگی است. بدون رنج، لذت زندگی چیست؟
زندگی به مناسکی بی‌پایان بدل می‌شود؛ مقدس، اما ملال آور می‌شود.
اما من چه‌کاره‌ام؟
من رنج می‌برم، و با این حال زندگی نمی‌کنم. در معادلی مجهولی عدد ایکس هستم. در زندگی نوعی شبحم که بدایت و نهایتش را گم کرده و حتی اسمش را هم از یاد برده است.”


📕جنایت و مکافات
#فئودور_داستایفسکی
 
چه سبک‌سرانه است برای انسان که بر فرصت‌های گذشته افسوس بخورد و دل بسوزاند، فرصت‌هایی که از آنها بهره‌ای نبرده است، که می‌توانستند این خوشی و آن لذت را برایش به ارمغان بیاورند! اکنون از آنها چه مانده؟ تنها شبحی از یک خاطره! خود ذات زمان است که بیهودگیِ همه‌ی لذات خاکی ما را روشن می‌سازد.

📕 جهان و تأملات فیلسوف
✍🏻 #آرتور_شوپنهاور
 
چون احتیاج داشتم دوست بدارم
و دوستم بدارند
تصور کردم که عاشق شده‌ام،
به عبارت دیگر خودم را به حماقت زدم.
مردم از انگیزه‌های شما
و صداقت شما
و اهمیت رنج‌هایتان
جز با مرگ شما متقاعد نمی‌شوند،
تا وقتی که زنده‌اید وضع شما
برایشان مشکوک است،
فقط شایسته تردید آنان هستید!

📕 سقوط
✍🏻 #آلبر_کامو
 
چه بارها که قایق‌رانی را دیدم
و دلم خواست هنگامی که اختیار زندگی‌ام به دست خودم باشد، از او تقلید کنم
که پارو رها کرده،
به پشت در گودی کف قایق خوابیده
و آن را به دست آب سپرده بود،
چیزی جز آسمان که آهسته آهسته بالای سرش می‌گذشت نمی‌دید،
و طعم خوشی و صفا روی چهره‌اش آشکار بود.

📕 در جست‌و‌جوی زمان از دست رفته
✍🏻 #مارسل_پروست
 
ای کاش می‌دانستم
زندگی کرده‌ام یا نه...
زندگی می‌کنم یا نه...
زندگی خواهم کرد یا نه...
این همه چیز را ساده می‌کند.
از طرفی پیدا کردنش هم غیرممکن است
و همین شما را شگفت‌زده خواهد کرد...

📕 نام ناپذیر
✍🏻 #ساموئل_بکت
 
حس و حالی که من دارم اسم خاصی نداره و تو هیچ مکتبی قرار نگرفته، حسیه بین تنهایی و بی کسی.
راستش اگه می‌تونستم از این گمشدگی خلاص‌شم، بدون شک بی کسی رو انتخاب می‌کردم. بی‌کسی خیلی صادقانه‌تره،
اما تنهایی نه. تنهایی مدام فکرش میفته به جونت که شاید کسی از راه برسه...

📕 قهوه سرد آقای نویسنده
✍🏻 #روزبه_معین
 
گاهی احساس میکنم مثل نگهبان موزه ای هستم موزه ای عظیم و خالی که هرگز کسی پا به آن نمیگذارد و من در آنجا مراقب کسی جز خودم نیستم

📕 چوب نروژی
✍🏻 #هاروکی_موراکی
 
گفت: دنیا پوچ و بی ارزش است!
هیچ ارزش ندارد...
گفتم: حرف‌های خوب بزن، دنیا بی‌ارزش نیست،
فقط انسانی زندگی کردن خیلی سخت است...!

📕 سمفونی مردگان
✍🏻 #عباس_معروفی
 
اگر داستان را از قبل بدانی، به یک ماشین تبدیل میشوی.آنچه باعث می شود انسانها انسان باشند، دقیقا همین است که از آینده خبر ندارند ...

📕 اینجا همه آدمها اینجوری اند
✍🏻 #لوری_مور
 
ترس از تغییر، ترس از خطر کردن، ترس از مسخره شدن، ترس از اینکه دیگران فکر کنند هدف‌ها و رویاهای تو اشتباه است... همه اینها دشمنان تغییر و دگرگونی و رسیدن به هدف‌ها هستند. ولی حتی دشمنان هم دشمنانی دارند؛ دشمن ترس، شجاعت است. شجاعت، نداشتن ترس نیست؛ شجاعت یعنی اینکه با وجود داشتن ترس، دست به عمل بزنی.

📕 پینگ
✍🏻 #استوارت_ایوری_گلد
 
خوشبختی از آن نوع شیرینی‌هاست که باید بلافاصله و گرم گرم خورده شود. نمی‌توان آن را با خود به منزل برد. همین که کسی بخواهد آن را به هر قیمت شده حفظ کند، به یک جهنم مبدل خواهد شد.

📕 خداحافظ گری کوپر
✍🏻 #رومن_گاری
 
راه رفتن همیشه خوب است.
همیشه خوب بوده است.
همیشه به درد می‌خورد.
وقتی که فقیری و کرایه ی تاکسی گران تمام می‌شود.
وقتی که ثروتمندی و چربی های های بدنت با راه رفتن آب می‌شود.
اگر بخواهی فکر کنی می‌توانی راه بروی.
اگر هم بخواهی از فکر خالی بشوی باز هم باید راه بروی.
برای احساس کردن در شلوغی خیابان ها باید راه بروی
و برای از یاد بردن آزار و بی مهری مردم باز هم باید راه بروی.
وقتی جوانی. وقتی پیری.
وقتی هنوز بچه ای. هر توقف یعنی یک چیز خوشمزه.
برای توقف بعدی باید راه رفت.

📕 #پرنده_من
✍🏻 #فریبا_وفی
 
درون‌گراها الزاماً کمرو هم نیستند. کمرویی، یعنی ترس از عدم تأیید یا تحقیر اجتماعی، در حالی که درون‌گرایی، به معنای ترجیح دادن محیط‌هایی است که خیلی تحریک‌کننده نیستند.

📕 قدرت سکوت
✍🏻 #سوزان_کین
 
کافکا : بیرون چه می‌بینی؟
+ از پنجره‌ی پشت سرش به بیرون نگاه می‌کنم؛ درخت‌ها، آسمان و قدری ابر را می‌بینم، و چند پرنده روی شاخه‌های درخت
کافکا : هیچ چیز غیر عادی نیست ، درسته؟
+ درست است
کافکا : ولی اگر می‌دانستی فردا صبح دیگر نمی‌توانی اینها را ببینی، همه چیز ناگهان در نظرت جلوه می‌کرد و ارزشمند میشد، نه؟»

📕 کافکا در کرانه
✍🏻 #هاروکی_موراکامی
 
هر چرند و پرندی که دلت می‌خواهد بگو، اما به راه و رسمِ خودت، آن وقت من حاضرم پایت را هم ببوسم. چون مزخرف گفتن به شیوهِ خود، هزار بار بهتر از منطقی حرف زدن به شیوهِ دیگران است. در موردِ اول، تو یک انسانی؛ در موردِ دوم، فقط یک طوطی مقلّد!

📕جنایت و مکافات
✍🏻 #داستایفسکی
 
عقب
بالا