انجمن ناولز

✦ اینجا جایی است که واژه‌ها سرنوشت می‌سازند و خیال، مرزهای واقعیت را درهم می‌شکند! ✦ اگر داستانی در سینه داری که بی‌تاب نوشتن است، انجمن رمان‌نویسی ناولز بستری برای جاری شدن قلمت خواهد بود. بی‌هیچ مرزی بنویس، خلق کن و جادوی کلمات را به نمایش بگذار! .

ثبت‌نام!

متفرقه [~ تلـــخ نـویـــس ~]

متفرقه
هيچی فراموش نمیشه
هيچی از بين نمیره
زمان آروم آروم گرد و غباری روی خاطرات می نشونه
روش رو می پوشونه
فکر میکنی يادت رفته
اما صبح که از خواب پا می شی حالت بده
نمیدونی چته
نمیدونی دردت از کجا آب میخوره
اما کافيه که نسيمی يا خاطره ای خاکش رو برداره،
بعد همه چی تازه میشه
همه چی میآد بيرون
عين روز اول...
 
فكر مي كردم آدم ها همان طور كه آمده اند، مي روند
نمي دانستم كه نمي روند
مي مانند
ردشان مي ماند
حتي اگر همه چيزشان را هم با خودشان بردارند و بروند
 
اگر سکوت کردم به روی زندگی
به پای خوب بودنـم نگُـذار
روزگـار بـا ضربه هـایـش مرا لال کرده
فقط گهگاهی لبخند میزنم که بداند
هنوز هم مقاومم بـرای ضربه هـایش
 
کم دلتنگیم
کم جایِ خالی داریم
این آسمانِ لعنتی هم هی میبارد
هی میبارد
 
حال مارا کسی نمیفهمد
سال ها سوختیم و دود نداشت
زندگی یک دروغ مسخره بود
هیچکس واقعا وجود نداشت
 
میخندم اما چیزی درونم مرد
چیزی سیاه و تلخ
روح مرا آزرد
میخندم اما باز
دلگیر و غمگینم
از آنچه که هستم،از آنچه میبینم
 
فکر میکردم تو با بقیه فرق دارد
اشتباه کردم
تو فقط توی بازیگری نسبت بـه بقیه بهتربودی
 
+ راستی زخمت چطوره؟
- بد نیست!
گاهی اما دهن باز میکنه، هر دو گریه می کنیم!
 
یه زمانی میگفتن از تو چشمای طرف
می شه فهمید راست می گه یا دروغ
اما حالا اینقدر توانمند شدن بعضیا
با چشمهاشون هم دروغ میگن
 
بد ترين قسمت رابطه فقط اونجاش كه
مى فهمى فقط با تو اينجورى نيست
با همه همينه
 
بغلش می کنی از اونور خط
وسط حرف های ناگفته
بغلش می کنی و مطمئنی:
اتفاق بدی نمی افته...
 
اين روزا عده ای
يه جوری زيرآبی ميرن
که دلت ميخواد بهشون بگی
من نگاه نميکنم
بيا بالا يه نفسی بکش لااقل خفه نشی
 
اگر بعد از من کسی بهت گفت دوستت دارم

یادت باشه

هر اذان گویی بلال نمی شود
 
وقت رفتن
کاش در چشمم نمی غلتید اشک


آخرین تصویر او
در چشم هایم تـار بود . . . ‎ .
 
مدعيان رفاقت ، هر کدام تا نقطه اي همراهند
عده اي تا مرز منفعت
عده اي تا مرز مال
عده اي تا مرز جان
عده اي تا مرز آبرو
و همگان تا مرز اين جهان
 
عقب
بالا