Follow along with the video below to see how to install our site as a web app on your home screen.
یادداشت: This feature may not be available in some browsers.
انجمن ناولز
✦ اینجا جایی است که واژهها سرنوشت میسازند و خیال، مرزهای واقعیت را درهم میشکند! ✦
اگر داستانی در سینه داری که بیتاب نوشتن است، انجمن رماننویسی ناولز بستری برای جاری شدن قلمت خواهد بود. بیهیچ مرزی بنویس، خلق کن و جادوی کلمات را به نمایش بگذار!
.
شعر ، سروده، چامه یا چکامه یکی از کهنترین گونههای ادبی و شاخهای از هنر است. دهخدا در یادداشتهای خود دربارهٔ شعر چنین مینویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نَشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» مینامیدهاند. قدیمترین شعر ایرانی موجود گاتاهای زرتشت میباشد که نوعی شعر هجایی محسوب میشود».
شاعران و منتقدان، تعریفهای گوناگون و بیشماری از «شعر» ارائه دادهاند. در تعریفهای سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودنِ آن دانستهاند. در تعریفهایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شدهاست.
دهخدا در فرهنگ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و مینویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گویندهٔ آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گویندهای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت»
برای شعر گفتن قواعدی وجود دارد که اکتسابی هستند و هر کسی می تواند با تمرین و تکرار تبدیل به یک شاعر شود. اما بخشی از استعداد شعر گفتن ذاتی است و افرادی وجود دارند که حتی سواد زیادی ندارند و قواعد شعر گفتن را بلند نیستند اما شاعران خوبی هستند، در عین حال، ما مراحل شاعر شدن را به شما می آموزیم.
فرض کنید امروز تصمیم گرفته اید که یک شعر از خودتان بنویسید و برای این کار مصمم هستید، اگر این چنین است تنها کافی است برخی قواعد شعر گفتن را یاد بگیرید، کمی مطالعه داشته باشید و گام های زیر را دنبال کنید:
تا جایی که می توانید از شاعران مختلف، خصوصاً شاعران معاصر شعر بخوانید تا دامنه واژه ها در ذهن شما بیشتر شوند و تکنیک های شعر گفتن را به طور ناخودآگاه از این شعرها بیاموزید.
۲- همواره بنویسید
شاعر خوب کسی است که همواره با کلمات بازی می کند و قلم به دست دارد، می نویسد و پاک می کند. هرگز برای شعر گفتن نباید منتظر معجزه باشید، قلم خود را بردارید و دائماً در حال نوشتن باشید.
زیرا تمرین کردن به همراه خواندن شعرهای زیاد باعث آماده شدن و بازتر شدن ذهن شما خواهد شد. هر چند شعرهای اول خود را بدون ساختار بنویسید، اما در نهایت به چیزی که می خواهید می رسید.
۳- همواره همه چیز را یادداشت کنید
کسی که شعر می گوید، باید یک قلم و کاغذ را همواره با خود داشته باشد و هر چیزی را که به ذهنش می رسد یادداشت نماید. گاهی شما با نوشتن تجربه یک روز خود، تنها یک بیت شعر می نویسید، اما روز به روز آن را گسترده تر می کنید و تبدیل به یک شعر خوب می شود.
۴- اشعار خود را بازنگری کنید
صرف این که شما یک شعر سروده اید و خودتان آن را می پسندید، دلیل کافی برای خوب بودن و کامل بودن شعر شما نیست. بنابراین شعر خود را از نظر معنا و مفهوم، قافیه و آهنگ و دیگر ساختارهای ادبی بررسی و بازنگری کنید تا به ایرادهای خود پی ببرید.
۵- فنون و قواعد شعر گفتن را بیاموزید
حذف کلمات غیر ضروری، استفاده مناسب از کلمات و نوع قرار دادن این کلمات در کنار هم و … همگی از فنون و قواعد شعر گفتن هستند. همواره در این مسیر از فرهنگ لغت استفاده کنید و همواره به دنبال جایگزین های زیباتری برای کلمات خود باشید تا شعر شما زیباتر شود.
یکی از مهم ترین گام ها برای شاعر شدن و شعر گفتن این است که شما یک فرد انتقاد پذیر باشید. زیرا این انتقاد پذیر بودن باعث می شود که دیگران در مورد شعر شما انتقادهایی را ارائه کنند و این انتقادها موجب پیشرفت شما در شعر گفتن شود. بنابراین هرگز از قرار دادن شعر خود برای نقد دیگران فرار نکنید و فراموش نکنید که شعر گفتن نیازمند تمرین و مطالعه فراوان می باشد.
اگر شعر مینویسد برای اینکه تخلیه شوید و هیچوقت هم آن را منتشر نمیکنید ممکن است نخواهید این نکات را به کار بگیرید. اما اگر هدفتان تأثیرگذاری و ارتباط با مخاطب است و قصد دارید احساسات او را برانگیخته کنید بیایید با هم آنها را مرور کنیم:
هوشنگ ابتهاج دراینباره میگوید: «برای من اینها هیچکدام این جنبههای هنری و سازمان پیدا کردن و سازندگی داشتن نداشت، برای من حرف زدن، درد دل کردن خودم مطرح بود، یعنی واقعاً من هیچوقت شعر نگفتم که بگویم مثلاً شعری گفتم.
یک وسیلهای بود که حرفم را بتوانم بزنم. دردی بیان بشود؛ و تمام این فوت و فنهای کار شعر هم، ابزار کار من بود که بتوانم حرفم را بزنم.»
یعنی استعارهها و تشبیهها و قیاسهای تکراری و قدیمی را بیرون بریزیم و تلاشمان این باشد که استعارههای نو خلق کنیم. مخاطب خلاقیت را میفهمد. دلش کاری میخواهد که او را شگفتزده کند.
وقتی صور خیال آشنا باشد دیگر خواننده با آن درگیر نخواهد شد و ذهنش به چالش کشیده نمیشود. طوری بنویسیم که شعر ما معانی عمیقی را در بر بگیرد. حسین منزوی یکی از شاعرانی است که کلیشهها را در هم میشکست.
هنگام وصل ماست به باغ بزرگ شب
وقتیکه سیب نقرهای ماه میرسد
ترکیب سیب نقرهای ماه استعارهای بکر و زیباست.
برای ارتباط با مخاطب و تأثیرگذاری بیشتر و اینکه بتوانیم تصویر دقیقتری ازآنچه در ذهن داریم ارائه دهیم باید بدانیم چه موقع از کلمات ذهنی و چه موقع از کلمات عینی استفاده کنیم.
به کلماتی عینی میگوییم که وقتی با آنها مواجه میشویم یک تصویر مشخص در ذهن همۀ ما شکل میگیرد. مثل پیانو، موبایل، دختر
کلمات ذهنی اما میتواند برای هرکسی مفهومی خاص داشته باشد. مانند شکوه، طرب، رنگ.
وقتی میگوییم او خوشحال است این خوشحالی برای من ممکن است حد و حدودی داشته باشد و برای شما هم همینطور. اما گربهای که از کنار دیوار رد شد را همه میتوانیم تقریباً یکسان تصور کنیم.
فکر میکنم برای تصویرسازی کلمات ذهنی بهتر باشند. مثلاً بهجای اینکه بگوییم او خوشحال شد میتوانیم بگوییم برق شادی در چشمهایش درخشید.
چیزهایی مثل راه رفتن، خوابیدن، غذا خوردن و…قدرت شاعر در این است که اتفاقات روزمرهای که مردم عادی بهراحتی از کنار آن میگذرند را با نگاه تازهای ببیند.
به قول اسماعیل امینی: «شاعران باید به مسائل جهان بهگونهای دیگر بنگرند و در بدیهیات تردید کنند. اگر قرار باشد آنها نیز به دنبال موضوعات معمول و عادی بدوند که دیگر فرقی با دیگران ندارند و پشت سر دیگران میدوند درحالیکه شاعران باید جلوتر باشند و ابعاد دیگر ماجرا را دیده و کار هنری درباره آن انجام دهند.»