انجمن ناولز

✦ اینجا جایی است که واژه‌ها سرنوشت می‌سازند و خیال، مرزهای واقعیت را درهم می‌شکند! ✦ اگر داستانی در سینه داری که بی‌تاب نوشتن است، انجمن رمان‌نویسی ناولز بستری برای جاری شدن قلمت خواهد بود. بی‌هیچ مرزی بنویس، خلق کن و جادوی کلمات را به نمایش بگذار! .

ثبت‌نام!

[اشعار تک بیتی]

مرا این زخم‌ها بر سینه از دستِ خود است، آری
کسی را هر چه پیش آید زِ دستِ خویش می‌آید...

#هلالی_جغتایی
 
روزی که می‌گرفتند پیمان زِ نسلِ آدم
عشق از میانِ ذرّات در جست و جویِ ما بود...

#غبار_همدانی
 
کسی افسانهٔ دردِ مرا جز من نمی‌داند
از آن دائم منِ دیوانه با خود در سخن باشم...

#هلالی_جغتایی
 
در خونِ دل از بَس به هوایِ تو تپیدم
باقی‌ست به پیکر سر و خوانَند شهیدم

#معنی_زنجانی
 
ما خسته‌ایم از این قفسِ صد هزار قفل
دلتنگی و کدورت و غربت بهانه است...

#غلامرضا_طریقی
 
من تو را با خون دل از یاد بردم لطف کن
هرکجا چشمت به من افتاد کج کن راه را…

#هادی_معراجی
 
زخمِ خونینم اگر به نشود ، به باشد
خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم از اوست...

#سعدی
 
خواب دیدم در جهنم باز دنبال توام
بر غمِ عشقِ تو حتی مرگ هم مرهم نشد...

#مجید_ترکابادی
 
چو زِ ما نشان نمانَد، به جز این غمی نباشد
که چگونه باز جوید، غمِ او نشانِ ما را...

#علی_فایضی
 
به کسی ندارم اُلفت زِ جهانیان مگر تو
اگرم تو هم بِرانی، سَرِ بی کسی سلامت

#رضایی_کاشی
 
به هر کجا که رَوَم ، رنگ آسمان من این است
سیاه مثل دو چشم تو ! پس چرا بگریزم ؟

#حسین_منزوی
 
رقیبم نیستی ای زندگی، از من چه می‌خواهی؟
شبِ هجران درازی، روزِ وصلِ دوست کوتاهی...

#وحید_قزوینی
 
تماشای رخش، در دیده خوابی بود پنداری
که من تا چشم وا کردم شد از پیشِ نظر پنهان...

#هلالی_جغتایی
 
آبی که از پیالهٔ دنیا به ما رسید
پیچید در گلو و نفس را زِ ما گرفت...

#عاصی_خراسانی
 
نازنینی چون تو را دلداده‌ای باید چو من
عشقِ عالم‌سوز باید حُسن‌ِ عالم‌گیر را...

#پارسا_تویسرکانی
 
تو به اندازهٔ تنهاییِ من خوشبختی
من به اندازهٔ تنهاییِ تو غمگینم...

#حمید_مصدق
 
رَهِ صبر چون گُزینم، منِ دل به باد داده
که به هیچ وجه جانم، نکند قرار بی‌تو...

#سعدی
 
آمدی در دل و برخاست به تعظیمِ تو جان
بنِشین ، ورنه محال است که جان بنشیند...


#شاپور_تهرانی
 
دستی به دامنِ تو و دستی بر آسمان
دستِ دگر کجاست که خاکی به سر کنم؟

#آشفته_ایروانی
 
بگو به خنده‌ات از جانِ من چه می‌خواهد؟
تو جانِ جانی، از این جان، جان‌ترت نکند...

#مهدی_فرجی
 
عقب
بالا