- تاریخ ثبتنام
- 8/9/24
- نوشتهها
- 1,738
- موضوع نویسنده
- #141
هر صبح به تو فکر میکنم،
با جای خالیات حرف میزنم،
روزنامه را برایت میخوانم
و صبحانه را جای تو به خودم تعارف میکنم،
از اتاق صدایت را میشنوم که:
«لباسهاتو اتو کردم و گذاشتم روی تخت.»
لباسهای چروک هر روزهام را میپوشم
و با صدای بلند از تو که نیستی تشکر میکنم،
عطر تلخ همیشگی را میزنم،
در را آهسته میبندم و چهار قفلهاش میکنم
که مبادا جای خالیات از خانهام فرار کند...
#علیسیدصالحی
با جای خالیات حرف میزنم،
روزنامه را برایت میخوانم
و صبحانه را جای تو به خودم تعارف میکنم،
از اتاق صدایت را میشنوم که:
«لباسهاتو اتو کردم و گذاشتم روی تخت.»
لباسهای چروک هر روزهام را میپوشم
و با صدای بلند از تو که نیستی تشکر میکنم،
عطر تلخ همیشگی را میزنم،
در را آهسته میبندم و چهار قفلهاش میکنم
که مبادا جای خالیات از خانهام فرار کند...
#علیسیدصالحی