انجمن ناولز

✦ اینجا جایی است که واژه‌ها سرنوشت می‌سازند و خیال، مرزهای واقعیت را درهم می‌شکند! ✦ اگر داستانی در سینه داری که بی‌تاب نوشتن است، انجمن رمان‌نویسی ناولز بستری برای جاری شدن قلمت خواهد بود. بی‌هیچ مرزی بنویس، خلق کن و جادوی کلمات را به نمایش بگذار! .

ثبت‌نام!

همگانی ورود آقایون ممنوع<جاست دخترا>

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
یعنی فقط میگن چهاردیواری با دوماد
مامان بزرگم شب عروسی یه پتو بهشون داد فردا صبح رفت پس گرفت
تازه همینم با منت یه سریا میدن😐وقتی میگیم خب مهریه هم باید از این خونه بکنین میگن هااااا پس باید جهیزیه آنچنانی همراه دخترتون کنین چون مهریه‌اش از خونه هم هست:/
 
من فکر میکردم ما خیلی خاله زنکیم شما به چاه باز کن گفتین زکی
اسیدااا
تازه همینم با منت یه سریا میدن😐وقتی میگیم خب مهریه هم باید از این خونه بکنین میگن هااااا پس باید جهیزیه آنچنانی همراه دخترتون کنین چون مهریه‌اش از خونه هم هست:/
 
IMG-20250108-WA0024.webp

به نظر شما ایشون ب کجا وصله
یا چی به ایشون وصله؟ 🤣🤣🤣
یکیه ک هنوز مدرسه میره اما نمیدونم فازش چیه ...
 
میخوام یه خاطره از هول بودنم بگم
آخرین باری ک بانک رفتم
میخواستم برم بانک مهر، رمز برنامه رو فراموش کردم
بانک مهر هم که همیشه خدا شلوغه
خلاصه من رفتم تو بانک نشستم دیدم عه چهار پنج نفر بیشتز نیستن، خوش و حوشحال گفتم ایول امروز دیگه معطل نمیشم
نیم ساعتی نشستم بعد نوبتم شد رفتم جلو گفتم رمز برنامم یادم رفته و فلان
مرده کد ملیو و برو بساط گرفت بعد گفت شما اینجا حساب نداری که
گوشیمو نشون دادم گفتم اینا ببین رمز یادم رفته
چند ثانیه پوکر بهم خیره شد گفت خانم باید بری بانک بغلی ما تجارتیم 😭😭😭😭😭
هیچ وقت تو عمرم انقد ضایع نشده بودم
بانک بغلی که رفتم دیدم جا نمیشه برم داخل، مطمعن شدم بانک مهره
یعنی حتی من تابلو و نوشته های روی ستون هم دقت نکرده بودم:vava::vava:
 
یادش بخیر شش هفت سال پیش انقد با این اهنگه حس میگرفتم دائم استوری میکردم🤣
اره قدیمی شده :دی
حتی از ۵.۶ سال پیش که همین کلیپو دیدم، هنوزم برام تکراری نشده ==)))))) حس ِ خوبی داره
 
بچه ها میدونید اگر شیفت گروهی انجام بدیم توی یه دنیای موازی میتونیم همو ببینیم
اما بعید میدونم چاکراهای همتون فعال باشه
مطمئنم اسکریپت شیفت گروهیمونو بنویسیمم یکیتون به غرب میره یکی به شرق😂
اخرش تو همون شیفت هم همو نمیبینیم
 
بچه ها میدونید اگر شیفت گروهی انجام بدیم توی یه دنیای موازی میتونیم همو ببینیم
اما بعید میدونم چاکراهای همتون فعال باشه
مطمئنم اسکریپت شیفت گروهیمونو بنویسیمم یکیتون به غرب میره یکی به شرق😂
اخرش تو همون شیفت هم همو نمیبینیم
من اصلا نتونستم وارد بشم همش وسطش میخوابم..بیهوش میشما بیهوش😒
 
نه:/ جهزیه سمت ما برا دختره:/
دوماد لطف میکنه یه قالی، دو سه تا پتو، تلویزیون و میزش رو برمیداره میاره:/
نهایتش دو سه دست بشقاب و لیوانم داره:/
نه بابا اینجا دختر بالباساش میره فقط
البته اکه خواست وگرنه داماد وظیفه داره کمدو با لباسای نو پر کنه
 
سبزی ها گندید نیومدید :bathtub:
 
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها]: Natasha
بچه ها میدونید اگر شیفت گروهی انجام بدیم توی یه دنیای موازی میتونیم همو ببینیم
اما بعید میدونم چاکراهای همتون فعال باشه
مطمئنم اسکریپت شیفت گروهیمونو بنویسیمم یکیتون به غرب میره یکی به شرق😂
اخرش تو همون شیفت هم همو نمیبینیم
تا حالا شیفت کردی خودت ؟
من چندبار تلاش کردم یا خوابم برد یا صدام زدن😂
 
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها]: Natasha
تا حالا شیفت کردی خودت ؟
من چندبار تلاش کردم یا خوابم برد یا صدام زدن😂
تا نور سفیدش رفتم
ولی بعدش خابم برد
اما تا چند روز خاب هام خیلیییی واقعی تر از حالت معمول بودن
احساس میکنم بخاطر قرار دادن چاکراهام توی یه انرژی با پله بالاتره
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا