- تاریخ ثبتنام
- 8/12/24
- نوشتهها
- 1,572
- موضوع نویسنده
- #1
«لنگدراز» بهلطفِ کمپین تبلیغاتیِ آنلاینِ خلاقانهاش بهقدری در کشاندنِ مردم به سالنهای سینما موفق بود که به پُرفروشترین فیلم ترسناک مستقلِ دَه سال گذشته بدل شد، اما خودِ فیلم چقدر در برآورده کردنِ توقعاتی که ایجاد کرده بود، موفق است؟
یک حقیقت جالب: آیا میدانستید آزگود پرکینز، کارگردانِ «لنگدراز»، پسرِ آنتونی پرکینز، بازیگرِ شخصیتِ نورمن بِیتس در «روانیِ» هیچکاک است (درواقع، او در هشت سالگی نقشِ کودکی نورمن بیتس را در دنبالهی «روانی» ایفا کرده بود)؟ اشتراکاتِ این دو فیلم اما به ارتباط فامیلیِ این دو نفر خلاصه نمیشود، بلکه بزرگترین چیزی که «لنگدراز» را به پدیدهی سینمای وحشتِ سال ۲۰۲۴ بدل کرده است را نیز توضیح میدهد: رویکردِ تبلیغاتیِ نامرسومش که وامدارِ ترفندی هیچکاکی است. چهارمین فیلم بلندِ آزگود پرکینز که سلیقهی فیلمسازیِ نامتعارف اما هیجانانگیزِ او را در تکاملیافتهترین شکلِ آن تا به امروز ارائه میکند، همزمان عامهپسندترین فیلمش نیز است: «لنگدراز» با درآمدِ جهانیِ ۱۰۱ میلیون دلاریاش (از ۱۰ میلیون دلار بودجه)، نهتنها پُرفروشترین فیلمِ تاریخِ استودیوی نئون است، بلکه موفقترین فیلم ترسناکِ اورجینالِ امسال در گیشهی جهانی نیز لقب گرفته است. درآمد ۷۴ میلیونیاش در گیشهی آمریکای شمالی هم آن را بالاتر از «با من حرف بزن» (۴۸ میلیون دلار)، به پرفروشترین فیلم ترسناکِ مستقل دههی گذشته بدل میکند. «لنگدراز» این دستاورد را مدیونِ دو چیز است: کمپینِ تبلیغاتیِ خلاقانه و اسرارآمیزش که تاثیرِ بیاندازهای در برانگیختنِ کنجکاوی مخاطبان و لبریز کردنِ صبرشان برای تماشای آن داشت؛ و از آن مهمتر، کیفیتِ سینمایی غافلگیرکنندهی خودِ فیلم که کمکش میکند انتظاراتِ سربهفلککشیدهی دنبالکنندگانِ کمپینِ تبلیغاتیاش را تا حدِ زیادی برآورده کند.
یکی از جنبههای افسانهای «روانی»، تریلرِ تبلیغاتیِ بدعتگذارش است؛ گرچه تریلرها اکثر اوقات از یک الگوی قابلپیشبینی پیروی میکنند (مونتاژی از تصاویرِ فیلم به همراه موسیقی و وویساُور)، اما این موضوع دربارهی تریلرِ این فیلم صادق نیست: درعوض، در تریلرِ این فیلم، خودِ هیچکاک بهمانندِ مجری یک گزارشِ تلویزیونی جلوی دوربین حضور پیدا میکند؛ او به گشتوگذار در مسافرخانهی بیتس، لوکیشنِ اصلیِ فیلمش، میپردازند و در قامتِ یک راهنمای تور دربارهی جنایاتِ وحشتناکی که در آنجا اُفتاده است، سرنخ میدهد.
رویکردِ هیچکاک، که با لوکیشنِ فیلمش بهمانندِ مکانی رفتار میکند که انگار صحنهی ارتکابِ جرایمِ واقعی بوده است، دههها بعد در دورانِ ظهورِ اینترنت شکلِ تازهای به خود گرفت: «پروژهی جادوگر بلر»، محصول ۱۹۹۹، که فیلمبرداریاش فقط ۳۵ هزار دلارِ ناچیز خرج برداشته بود، به درآمدِ رکوردشکنانهی ۲۴۸ میلیون دلار دست یافت. بخشِ بزرگی از موفقیتِ «جادوگر بلر» از کمپینِ تبلیغاتیِ آنلاینِ بیسابقهاش ناشی میشد که ادعا میکرد فیلمی که میبینیم از تصاویرِ یافتشده از دوربینهای رهاشدهی سه فیلمسازِ جوانِ گمشده بهدست آمدهاند. برای هرچه متقاعدکنندهتر جلوه دادنِ این ادعا، وبسایت رسمی فیلم نیز آغاز به کار کرد که شاملِ گزارشهای پلیس، مصاحبههایی شبیه به اخبارِ تلویزیون، اطلاعاتی دربارهی دانشجویانِ گمشده و عکسهایی از کودکیِ بازیگرانش میشد. علاوهبر این، فیلمسازان در جریانِ نمایش این فیلم در جشنوارهی ساندنس، اعلامیههایی را توزیع میکردند که از بینندگان میخواستند تا هرگونه اطلاعاتی که ممکن است دربارهی دانشجویانِ مفقودشده دارند، ارائه کنند.