Follow along with the video below to see how to install our site as a web app on your home screen.
یادداشت: This feature may not be available in some browsers.
انجمن ناولز
✦ اینجا جایی است که واژهها سرنوشت میسازند و خیال، مرزهای واقعیت را درهم میشکند! ✦
اگر داستانی در سینه داری که بیتاب نوشتن است، انجمن رماننویسی ناولز بستری برای جاری شدن قلمت خواهد بود. بیهیچ مرزی بنویس، خلق کن و جادوی کلمات را به نمایش بگذار!
.
درام جنایی محبوب سیدنی لومت، درام ورزشی مهجور مایکل مان و اثری تحسینشده از مارتین اسکورسیزی؛ این آخر هفته، به سراغ فیلمهای زندگینامهای میرویم.
سینما، به عنوان مدیومی هنری، ظرفیتی بنیادین برای روایتگری دارد. نخستین فیلمهای سینمایی، ثانیههایی بودند از واقعیت زندگی که به روایتی تصویری شکل میدادند. خیلی زود، این قابلیت در خدمت روایت داستانهایی خیالی قرار گرفت؛ اما از همان دهههای ابتدایی حیات سینما، گرایشی به بازنمایی زیست شخصیتهای واقعی را هم شاهد بودهایم. گونهای سینمایی که امروز، با نام «فیلم زندگینامهای» میشناسیماش.
وقتی از آثار زندگینامهای صحبتی به میان میآید، معمولا ذهنمان به سمت شخصیتهای مهم تاریخی میرود؛ اما جالب است که سوژهی نخستین فیلم بیوگرافی بلند تاریخ سینما یعنی داستان دارودستهی کلی (The Story of the Kelly Gang) -که نخسین فیلم بلند تاریخ هم میدانندش- تبهکاری استرالیایی به نام ند کلی است!
آثار زندگینامهای، قرار نیست صرفا در ستایش شخصیتهایی بینقص و دستنیافتنی باشند؛ بلکه میتوانند انسانهای پیچیده و چندوجهی را زیر ذرهبین ببرند و انگیزهی اعمال و رفتار متمایزشان را برای تماشاگر، ملموس و باورپذیر کنند. سه فیلمی که برای این شماره از سری مقالههای «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» انتخاب کردهام، محصول چنین گرایشیاند؛ نتیجهی تلاش سه فیلمساز بزرگ، برای ترسیم پرترهای ظریف از آدمهایی چندلایه. دربارهی این سه فیلم حرف میزنم؛ سرپیکو (Serpico) به کارگردانی سیدنی لومت، علی (Ali) به کارگردانی مایکل مان و هوانورد (The Aviator) به کارگردانی مارتین اسکورسیزی.
خلاصهی داستان: فرانک سرپیکو که ماموری درستکار در پلیس نیویورک است، دربارهی فسادی گسترده در نیروی پلیس، افشاگری میکند و همکاران او، علیهاش متحد میشوند.
در میان تریلرهای سیاسی سیدنی لومت با محوریت فساد دستگاه پلیس، سرپیکو از همه مشهورتر و محبوبتر است. این ساختهی ابتدای دههی هفتاد لومت، وزن و جایگاهی افسانهای در هالیوود جدید دارد و شمایل و نقشآفرینی آل پاچینو در آن، تبدیل به یک نماد شده است. سرپیکو، الگویی ساخت برای آثار متمرکز بر بیعدالتی اجتماعی (به طور مشخص، فساد دستگاه پلیس) و «تقابل فرد با سیستم.» الگویی که خود لومت در آینده، با آثاری نظیر شاهزادهی شهر (Prince of the City)، کیو و ای (Q & A) و شبهنگام در منهتن (Night Falls on Manhattan)، پیگیریاش کرد.
سرپیکو، نمونهای جالب است از فیلم زندگینامهای؛ اثری که دوران حیات سوژهاش و با همکاری مستقیم او ساخته شد و وقایع داستاناش، با زمان تولید فیلم، فاصلهی زیادی ندارند. فرانک سرپیکو، در انتهای دههی شصت و ابتدای دههی هفتاد، به عنوان پلیس لباسشخصی در بروکلین، برانکس و منهتن فعال بود و مدارکی را دربارهی فساد گستردهی نیروی پلیس، ارائه کرد؛ مدارکی که بعدتر، در قالب یک گزارش رسانهای افشا شدند و نظر افکار عمومی را هم جلب کردند.
با وجود دخالت و مشاورهی فرانک سرپیکو در تولید پر فراز و فرود و سخت فیلم، او از نتیجهی کار چندان راضی نبود؛ تا اندازهای که نخستین مرتبهی تماشای اثر در افتتاحیه را به پایان نرساند. نمایندگان نیروی پلیس هم طبعا دل خوشی از فیلم نداشتند؛ اما ساختهی لومت به رغم تمام این نارضایتیها، هم در اکران با موفقیت تجاری و انتقادی همراه شد و هم با گذشت زمان، ماندگار شده است.
آدم انتظار دارد که دربارهی فیلم بیوگرافی محمدعلی کلِی به کارگردانی مایکل مان بیشتر بشنود؛ اما «علی» را میشود گذاشت کنار امثال کلاهسیاه (Blackhat) و ازش به عنوان یکی از تجارب فیلمساز بزرگ آمریکایی یاد کرد که اکثر مردم، بر سر ناموفق بودنشان توافق کردهاند. واضحترین نشانهی این شکست، فروش تنها ۸۷ میلیون دلاری این فیلمِ ۱۰۵ میلیون دلاری است. در کنار این موضوع، فیلم آنقدری که احتمالا انتظار دارید، زندگی ورزشکاری بزرگ و تاریخساز مانند کلِی را دراماتیزه نمیکند و این ویژگیاش هم میتواند مطابق میل گروهی از تماشاگران نباشد.
پس چرا چنین اثری از چنین مقالهای سردرآورده است؟! چون شخصا «علی» را واجد ارزشهای اصیلی میبینم. جذابترین جنبهی مطالعهی کار مولفانی که فیلمِ ژانر میسازند، شاید بررسی نتیجهی تماس مولفههای زیباشناختی و عادات سبکیشان با الگوهای از پیش تثبیتشدهی داستانگویی باشد. مایکل مان در «علی»، استایل تبدار همیشگیاش را برمیدارد و از دریچهی آن، به درامی ورزشی نگاه میکند. همین مسئله، در کنار ساندترک پرشور «سول» و «آرانبی» فیلم، باعث میشود که «علی»، بیش از درگیری با مکانیزمهای پلات آثار متعارف ژانر، عرصهی حکمرانی مود و حالوهوا باشد.
بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، کیت بلانشت، جان سی رایلی، الک بالدوین
سال اکران: ۲۰۰۴
خلاصهی داستان: زندگینامهای که روزهای آغازین کارنامهی کارگردان و هوانورد افسانهای، هاوارد هیوز را به تصویر میکشد؛ از اواخر دههی ۱۹۲۰ تا اواسط دههی ۱۹۴۰.
هاوارد هیوز، یکی از جالبترین شخصیتهایی است که میشود دربارهاش فیلم زندگینامهای ساخت؛ حتی شرح یکخطیِ زیست این خلبان، مهندس، تاجر، تهیهکننده و کارگردان آمریکایی هم به حماسهای جنونآمیز شبیه است! در نتیجه، عجیب نیست که پیش از مارتین اسکورسیزی، فهرستی طولانی از بزرگترین نامهای هالیوود، در دورههای مختلف تلاش کردهبودند فیلم بیوگرافی هیوز را به تولید برسانند. وارن بیتی، استیون اسپیلبرگ، برایان دیپالما، میلوش فورمن، ویلیام فریدکین، مایکل مان و کریستوفر نولان، برخی از این اسامیاند.
خوب شد که نسخهی اسکورسیزی به تولید رسید؛ چون «هوانورد»، یکی از تماشاییترین آثار کارنامهی غول سینمای آمریکا است. زندگی هاوارد هیوز، ظرفیت سینمایی فوقالعادهای دارد و فیلمنامهی اقتباسی جان لوگان و کارگردانی اسکورسیزی، این ظرفیت را بهخوبی بیرون میکشند. این داستانی است با ابعادی غولآسا و حماسی؛ اما جوهرهای عمیقا انسانی و غمانگیز. لئوناردو دیکاپریو، فرازوفرودهای تجربهی نابغهی تنها و رنجور قصه را در قالب یکی از بهترین پرفورمنسهای دورهی میانی کارنامهاش، تجسم میبخشد. «هوانورد» از آن دسته فیلمهای خوبی است که ارزشهاش در همان بدو نمایش قدر دانسته شدند؛ جدا از تحسین منتقدان و فروش قابلقبول، فیلم نامزد ۱۱ جایزهی اسکار شد و پنجتا را هم برد.