- تاریخ ثبتنام
- 9/17/24
- نوشتهها
- 740
خیلی پیش اومدهشده به کسی اسیب برسونی، حالا هرجوری؟
من خواسته یا ناخواسته اسیب میرسونم و خب این خیلی بده
انرژی منفی میزاره رو زندگی ادم
شده از استعدادت تو یه زمینه ذوق کنی
✦ اینجا جایی است که واژهها سرنوشت میسازند و خیال، مرزهای واقعیت را درهم میشکند! ✦ اگر داستانی در سینه داری که بیتاب نوشتن است، انجمن رماننویسی ناولز بستری برای جاری شدن قلمت خواهد بود. بیهیچ مرزی بنویس، خلق کن و جادوی کلمات را به نمایش بگذار! .
ثبتنام!خیلی پیش اومدهشده به کسی اسیب برسونی، حالا هرجوری؟
اره خیلی من کلا درحال ذوق کردنم.خیلی پیش اومده
من خواسته یا ناخواسته اسیب میرسونم و خب این خیلی بده
انرژی منفی میزاره رو زندگی ادم
شده از استعدادت تو یه زمینه ذوق کنی
شدهاره خیلی من کلا درحال ذوق کردنم.
شده ادمای مهم زندگیت ناامیدت کنن؟
اره من هرروز برا غذا گریه میکنمشده
شده برا غذا گریه کنی؟
شدهاره من هرروز برا غذا گریه میکنم
شده یجا وسط ی جمع مهم بغضت بگیره ندونی چه خاکی تو سرت کنی؟
زیاددد اومدم ریختم تو سطل به هزار روش سامورایی گمشون کردم مامانم نبینهشده
شده غذات بسوزه
ار ه بابا تعریف از خودم نباشه اشپزیم خوبهزیاددد اومدم ریختم تو سطل به هزار روش سامورایی گمشون کردم مامانم نبینه
شده غذا بپزی؟ غذاهای سخت خورشت اینا![]()
اره حتی واسه فیلمم شده:///ار ه بابا تعریف از خودم نباشه اشپزیم خوبه
فقط یکم تنبلم حوصلم نمیکشه همیشه آشپزی کنم
تا حالا شده چند صفحه کتاب بخونی
یهو بفهمی یادت رفته درک کنی
برگردی از اول بخونی؟
اره شدهاره حتی واسه فیلمم شده:///
شده یجای شلوغ همه چی رنگ ببازه ساکت شه توباشی تو؟
نه، چون انسانِ شریفیم چیزی نگفتماره شده
شده سفارشتو اشتباهی بیارن سر میز و چون خوشمزه تره بگیریش؟
اره تا دلت بخوادنه، چون انسانِ شریفیم چیزی نگفتم
شده یجا تو یه جمع بزرگ زمین بخوری؟
قبلا اره اما الان سر پولام با کسی شوخی ندارم!اره تا دلت بخواد
شده تو رو در وایسی جنسی که نمیخوایو بخری
شده، فکر کن غذا رو داری به زوور قوورت میدی باید با لبخند از دستپخت نداشتش تعریف کنیقبلا اره اما الان سر پولام با کسی شوخی ندارم!
شده بری خونه یکی غذاش مزه نداشته باشه با یه لبخند زوری بخوری؟ U^ェ^U
من اصلا رو کتابام حساس نیستم ی کتاب نو داشتم گرونم بودا دادم دست دوستم گفتم بیا مال توشده، فکر کن غذا رو داری به زوور قوورت میدی باید با لبخند از دستپخت نداشتش تعریف کنی
شده برا اینکه کتابتو قرض ندی که خراب نشه دروغ بگی (مثلا بگی پیش یکیه یا گمش کردم)
یادم نمیادمن اصلا رو کتابام حساس نیستم ی کتاب نو داشتم گرونم بودا دادم دست دوستم گفتم بیا مال تو
شده بری عروسی یا مهمونی کسیو نبینی بعد یکی ازت بپرسه خوشگل بودم یا نه توهم بگی اره فلان در صورتی ک طرفو ندیدی اصن!
اره زیادیادم نمیاد
شده حرف یکیو نفهمی یا نشنوی الکی بخندی
یادم نمیاداره زیاد
شده با خودت فکر کنی ولی نفهمی فکراتو بلند گفتی؟
من کلا وسط فیلمام شاید درسم بخونمیادم نمیاد
شده وسط فیلم دیدن غذاب وجدان درسای نخوندتو بگیری
اره شده پولمو خارج از برنامه خرج کنم و دخلم با خرجم نخونهمن کلا وسط فیلمام شاید درسم بخونم
اما شده هر لحظه هر ثانیه
مخصوصا سر کیمیای روح و نهایی که نمیشد اصلا انتخاب کرددددد
شده یجا گیر بیفتی مجبور بشی پول خرج کنی در صورتی که اون پولو نمیخای خرج کنی و لازمش داری
مثلا با دوستات بری بیرون اینا؟
اره شده، همه ما حسش میکنیم ولی نمیخوایم باور کنیم.اره شده پولمو خارج از برنامه خرج کنم و دخلم با خرجم نخونه
مثلا جوگیر میشم از یچی چندتا میگیرم درحالی نیاز ندارم و برا پولمم برنامه دارم
شده حسادت یکیو در لحظه حس کنی و بعدا بهت ثابت شه