انجمن ناولز

✦ اینجا جایی است که واژه‌ها سرنوشت می‌سازند و خیال، مرزهای واقعیت را درهم می‌شکند! ✦ اگر داستانی در سینه داری که بی‌تاب نوشتن است، انجمن رمان‌نویسی ناولز بستری برای جاری شدن قلمت خواهد بود. بی‌هیچ مرزی بنویس، خلق کن و جادوی کلمات را به نمایش بگذار! .

ثبت‌نام!

▪︎ غزل‌سرا ▪︎

سودادسوداد is verified member.

درجه دار بازنشسته
درجه دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
8/16/24
نوشته‌ها
541
  • موضوع نویسنده
  • #1
اگر می‌دانستم اشعار از کجا می‌آیند،
به آنجا می‌رفتم..

،،،

تاپیک جامع ارسال اشعار و غزل‌های شاعران همه‌ی دوران‌ها
 
  • موضوع نویسنده
  • #2
روزی آید که دلم هیچ تمنا نکند
دیده‌ام غنچه به دیدار کسی وا نکند

وین سبک جوش گران‌مایه که خون نام وی است
ره به آوند تهی مانده‌ی رگ‌ها نکند

یاد آغوش کسی سینه‌ی آرام مرا
موج خیز هوس این دل شیدا نکند

دیده آن گونه فروبسته بماند که اگر
صد چمن لاله دمد، نیم تماشا نکند

لیک امروز که سرمستِ میِ زندگیم
دلم از عشق نیاساید و پرواز نکند

از لگدکوب هوس، پیکر تقوا نرهد
تا مرا این دل سودا زده رسوا نکند


؛سیمین بهبهانی؛
 
  • موضوع نویسنده
  • #3
عـقل و دل روزی ز هم دلخور شدند
هردو از احساس نـــفرت پر شدند

دل به چشمان کسی,وابسته بود
عقل از این بچه بازی خــسته بود

حرف حق با عقل بود اما چه سود
پیش دل حقانیت مـــطرح نبود

دل به فکر چشم مشکی فام بود
عقل آگاه از خیال خــام بود

عقل با او منطقی رفتار کرد
هرچه دل اصرار,عقل انــکار کرد

کشمکش ها بینشان شد بیشتر
اختلافی بیشتر از پیــشتر

عاقبت عقل از سر عاشق پرید
بعد از آن چشمان مــشکی را ندید

تا به خود آمد بیابانــــگرد بود
خنده بر لب از غــــم این درد بود..

؛مولانا؛
 
عقب
بالا