انجمن ناولز

✦ اینجا جایی است که واژه‌ها سرنوشت می‌سازند و خیال، مرزهای واقعیت را درهم می‌شکند! ✦ اگر داستانی در سینه داری که بی‌تاب نوشتن است، انجمن رمان‌نویسی ناولز بستری برای جاری شدن قلمت خواهد بود. بی‌هیچ مرزی بنویس، خلق کن و جادوی کلمات را به نمایش بگذار! .

ثبت‌نام!

نقد و بررسی نقد و بررسی داستان کوتاه هفت تیردان | زری

ParyPary is verified member.

ارشد بخش آوا + مدیر کتابخوان
کادر مدیریت
ارشد
کتابخوان
گوینده
میکسر
تاریخ ثبت‌نام
10/1/24
نوشته‌ها
605
  • موضوع نویسنده
  • #1
عنوان: هفت جنگ‌افراز
نویسنده: زری
ژانر: جنایی، معمایی، عاشقانه
خلاصه:
جنگ میان آن‌ها، برای خرابی‌ دیوار‌های غرب وحشی «وسترن» نبود، بلکه برای برقراری عدالت بود.
برای اشغال سرزمین‌ها و به دست آوردن منابع بسیار قاره آمریکا، به خود هم رحم نمی‌کردند. هرگز جنگ سرد به پایان نرسید، قانون بقا در غرب وحشی به گونه‌ای‌ست که گویا روح وحشی‌گری در آن‌‌ها رسوخ کرده. ترس آن‌ها را وادار می‌کند که برای بقا، تلاش کنند. جنگجویان پیروز می‌شوند و رقبای ضعیف خود را شکست می‌دهند.

@SONA
 
سلام وقت بخیر 🌻

عنوان انگار تغییر دادین هفت تیردان، جالب بنظر میرسه و از مقدمه همخوانی اون حس میشه امیدوارم که با محتوای داستانتون هم ارتباط مستقیم داشته باشه.

از خلاصه خیلی حس کامپیوتر طور بودن گرفتم انگار فقط طوطی وار بدون هیچ احساسی فقط توضیح دادید، درسته خلاصه باید اطلاعات کافی به خواننده بده اما یکی دیگه از نکته هایی که به جذابیت خلاصه اضافه میکنه زیبا نویسی و انتقال حس به خواننده هستش، طوری که احساس همزاد پنداری کنه و علاوه بر این با خوندن خلاصه کنجکاو بشه، انتهای خلاصه شما گفتید که «جنگجویان پیروز میشوند و رقبای ضعیف خود را شکست میدهند» با این کار پایان داستان رو یه جورایی لو دادید، اون کنجکاوی و گره دیگه در ذهن مخاطب پیش نمیاد.

اما شروع داستان تقریبا مناسب بود فقط یه اشتباه به چشمم خورد در این قسمت «گویا ساعت زمان مرگ آن‌ها را احظار و اعلام کرده بود» احظار؟ غلط املایی برای نویسنده با استعدادی مثل شما بنظرم اصلا حرفه ای نیست، اشتباه پیش اومده حتما و در ویرایش ها بهش دقت میکنید، اما به هرحال گفتم اطلاع بدم 👌🌹

قلمتون مانا🌱 @SONA
 
سلام وقت بخیر 🌻

عنوان انگار تغییر دادین هفت تیردان، جالب بنظر میرسه و از مقدمه همخوانی اون حس میشه امیدوارم که با محتوای داستانتون هم ارتباط مستقیم داشته باشه.

از خلاصه خیلی حس کامپیوتر طور بودن گرفتم انگار فقط طوطی وار بدون هیچ احساسی فقط توضیح دادید، درسته خلاصه باید اطلاعات کافی به خواننده بده اما یکی دیگه از نکته هایی که به جذابیت خلاصه اضافه میکنه زیبا نویسی و انتقال حس به خواننده هستش، طوری که احساس همزاد پنداری کنه و علاوه بر این با خوندن خلاصه کنجکاو بشه، انتهای خلاصه شما گفتید که «جنگجویان پیروز میشوند و رقبای ضعیف خود را شکست میدهند» با این کار پایان داستان رو یه جورایی لو دادید، اون کنجکاوی و گره دیگه در ذهن مخاطب پیش نمیاد.

اما شروع داستان تقریبا مناسب بود فقط یه اشتباه به چشمم خورد در این قسمت «گویا ساعت زمان مرگ آن‌ها را احظار و اعلام کرده بود» احظار؟ غلط املایی برای نویسنده با استعدادی مثل شما بنظرم اصلا حرفه ای نیست، اشتباه پیش اومده حتما و در ویرایش ها بهش دقت میکنید، اما به هرحال گفتم اطلاع بدم 👌🌹

قلمتون مانا🌱 @SONA
سلام مچکرم، وقت شما هم به خیر
ممنون بابت نقد زیباتون.
سعی می‌کنم روی خلاصه بیشتر کار کنم.
احضار هم چون عجله داشتم حواسم نبوده اون‌طوری نوشتم که ویرایشش می‌کنم عزیزم.
خسته نباشی^_^
 
آخرین ویرایش:

موضوعات مشابه

عقب
بالا