- تاریخ ثبتنام
- 5/17/25
- نوشتهها
- 3
- موضوع نویسنده
- #1
نام رمان: چشمان سرخ
نویسنده: هلیا
ژانر: فانتزی، حماسی، ماجراجویی
ناظر: @NEGIN
خلاصه:
قرن ها پیش زمانی که چهار جهان یکی بودند کودکی متولد شد. کودکی زاده ملکه ایمونیا و فرزند نخست پادشاه آگوستوس. طولی نکشید که متوجه نیرو و استعداد بیهمتای داناون شدند. جادویی قویتر از هر تانایانی و هر شاهزادهای. فردا شب، شب تاجگذاری داناوان بود. شبی که میتوانست سرنوشت جهانیان را دگرگون کند. او تصمیم سختی گرفت، تصمیمی که ماه ها به آن میاندیشید، داناوان در شب تاجگذاری اش با کمک جوئل، شاهدخت پارادیس، بزرگان تانایان و خانواده خود را به قتل رساند، به جز برادر کوچک ترش، تئودور. داناوان با طلسم، حافظه او را پاک و دست کاری کرد. داناوان جهان را به چهار بخش تقسیم کرد. تانایان، پارادیس، میدرا و نیدرا. در اقدام بعدی اش جادو را از بین برد. در همین حال تئودور در حال به دست آوردن خاطرات پاک شده بود. وقتی داناوان بلاخره جادوی دو جهان را به طور کامل حذف کرد، تئودور همه یه خاطراتش را به دست آورد. تئودور داناوان را با همان چاقویی که پدر و مادرشان را کشته بود کشت. او کنترل جهان ها را به دست گرفت. تاریخ را با کتابش تحریف کرد. تئودور دانه اش را در نیدرا به جا گذاشت و سال ها و قرن ها منتظر تحقق پیشگویی مرلین ماند. در پیشگویی ها این چنین نقل قول شده است که:《چشمان سرخ، دارای جادویی ویران کننده، در جهان هایی پاک از جادو متولد خواهند شد. آن دو محدودیت ها را کنار میزنند و طلسم حاکم بر پنج جهان را میشکنند. جنگهای کهنه باری دیگر آغاز میشود.》 آن دو چشمان سرخ. روبی و لیندا بودند.
نویسنده: هلیا
ژانر: فانتزی، حماسی، ماجراجویی
ناظر: @NEGIN
خلاصه:
قرن ها پیش زمانی که چهار جهان یکی بودند کودکی متولد شد. کودکی زاده ملکه ایمونیا و فرزند نخست پادشاه آگوستوس. طولی نکشید که متوجه نیرو و استعداد بیهمتای داناون شدند. جادویی قویتر از هر تانایانی و هر شاهزادهای. فردا شب، شب تاجگذاری داناوان بود. شبی که میتوانست سرنوشت جهانیان را دگرگون کند. او تصمیم سختی گرفت، تصمیمی که ماه ها به آن میاندیشید، داناوان در شب تاجگذاری اش با کمک جوئل، شاهدخت پارادیس، بزرگان تانایان و خانواده خود را به قتل رساند، به جز برادر کوچک ترش، تئودور. داناوان با طلسم، حافظه او را پاک و دست کاری کرد. داناوان جهان را به چهار بخش تقسیم کرد. تانایان، پارادیس، میدرا و نیدرا. در اقدام بعدی اش جادو را از بین برد. در همین حال تئودور در حال به دست آوردن خاطرات پاک شده بود. وقتی داناوان بلاخره جادوی دو جهان را به طور کامل حذف کرد، تئودور همه یه خاطراتش را به دست آورد. تئودور داناوان را با همان چاقویی که پدر و مادرشان را کشته بود کشت. او کنترل جهان ها را به دست گرفت. تاریخ را با کتابش تحریف کرد. تئودور دانه اش را در نیدرا به جا گذاشت و سال ها و قرن ها منتظر تحقق پیشگویی مرلین ماند. در پیشگویی ها این چنین نقل قول شده است که:《چشمان سرخ، دارای جادویی ویران کننده، در جهان هایی پاک از جادو متولد خواهند شد. آن دو محدودیت ها را کنار میزنند و طلسم حاکم بر پنج جهان را میشکنند. جنگهای کهنه باری دیگر آغاز میشود.》 آن دو چشمان سرخ. روبی و لیندا بودند.
آخرین ویرایش توسط مدیر: