- تاریخ ثبتنام
- 8/9/24
- نوشتهها
- 1,796
- موضوع نویسنده
- #1

به گزارش "ورزش سه"، فرید امیری پنجشنبه و در دیدار مقابل پرسپولیس، شب خاصی را پشت سر گذاشت؛ او تنها چند دقیقه پس از شروع مسابقه، دروازه تیم برادرش را باز کرد تا ورزشگاه تختی خرمآباد به وجد بیاید. هر چند که این گل منجر به پیروزی خیبر نشد و در نهایت وحید و همتیمیهایش بودند که با سه امتیاز خرمآباد را به مقصد تهران ترک کردند، اما این تقابل این دو بازیکن رنگ و بوی خاصی به مسابقه بخشیده بود؛ مسابقهای که در آن دو برادر با بازوبند کاپیتانی، روبهروی هم ایستادند.
فرید امیری امروز در گفتوگویی با خبرنگار ما، از حال و هوای ویژه مسابقه و حواشی آن، گلزنی در این دیدار و رابطه نزدیک خود با وحید امیری صحبت کرده است. او که همزمان با فوتبال، به عنوان معلم نیز به کار مشغول است، در این مصاحبه درباره پیگیری همزمان این دو شغل و همچنین تاثیر برادرش در حضور او در فوتبال توضیح داده است.
فرید امیری امروز در گفتوگویی با خبرنگار ما، از حال و هوای ویژه مسابقه و حواشی آن، گلزنی در این دیدار و رابطه نزدیک خود با وحید امیری صحبت کرده است. او که همزمان با فوتبال، به عنوان معلم نیز به کار مشغول است، در این مصاحبه درباره پیگیری همزمان این دو شغل و همچنین تاثیر برادرش در حضور او در فوتبال توضیح داده است.

این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
* شروع خوبی در بازی داشتید اما موفق به کسب سه امتیاز نشدید. درباره بازی صحبت کن.
بازی خوبی بود. بعد از چندین سال پرسپولیس به خرمآباد آمد که بازی کند. جو ورزشگاه طوری بود که کاملا برای سه امتیاز وارد زمین شویم و هدف همه بچهها، آقا سعید و مالک محترم، پیروزی در بازی بود. بازی را خیلی خوب شروع کردیم، اما به هر حال وقتی تیمی جوانگرایی میکند و دنبال پیشرفت بازیکنان جوانش است، گاهی اوقات هم ضربه میخورد. ما دقیقا مثل بازی رفت کار را شل گرفتیم و احساس کردیم بازی تمامشده است و متاسفانه دوباره باختیم. واقعا حقمان باخت نبود و در کمترین حالت، باید مساوی میکردیم و یک امتیاز میگرفتیم، اما پرسپولیس است و تجربه و بازیکنان بزرگ؛ اگر یک لحظه غافل شوی، همان موقع ضربه میزند.
* یک گل خوب زدی، اما منجر به سه امتیاز نشد.
معمولا آقا سعید من را پشت باکس میگذاشت اما در همان یک صحنه از ایشان اجازه گرفتم که به داخل باکس بروم و ایشان هم گفت برو. با خودم هم گفتم احتمالش کم است که توپ به تیر یک بیاید اما میروم و خدا بزرگ است. همان لحظه توپ آمد و ورزشگاه با صدای مهيبی غرق در شادی شد. دوست داشتم این گل با امتیاز همراه باشد اما این اتفاق نیفتاد. حیف شد. لایق پیروزی بودیم.
* انگیزه متفاوتی برای این بازی داشتی؟
بله. اینکه من و آقا وحید بعد مدتها توانستیم در شهر خرمآباد روبروی هم بازی کنیم، انگیزه من را مضاعف کرده بود. نگاه ویژهای هم به این بازی بود و خودم هم دوست داشتم بازی خوبی ارائه بدهم که امیدوارم این اتفاق افتاده باشد. اول بازی هم اتفاق نادری بود که هم آقا وحید کاپیتان بود و هم من کاپیتان بودم و من همانطور که گفتم در مجموع انگیزه بالایی برای این بازی داشتم.
* این اولین تقابلت با آقا وحید بود؟
بله، قبلا من یکبار با استقلال خوزستان برابر پرسپولیس بازی کردم که آقا وحید ترابزون بود و نتوانستیم مقابل هم بازی کنیم. بازی رفت هم آقا وحید مصدوم بود و نتوانستیم.
* کنار هم چطور؟ در سالهای ابتدایی فوتبالتان پیش آمده بود که کنار هم بازی کنید؟
کنار همدیگر هم بازی نکردهایم، مگر بازی دوستانه یا سالن و جام رمضان و چنین رویدادهایی، آن هم زمانی که سنمان کمتر بود و قبل از اینکه حرفهای شروع کنیم. در آن زمان من معمولا همراه او میرفتم و بازی میکردم، اما در مسابقات حرفهای نه.
* شروع خوبی در بازی داشتید اما موفق به کسب سه امتیاز نشدید. درباره بازی صحبت کن.
بازی خوبی بود. بعد از چندین سال پرسپولیس به خرمآباد آمد که بازی کند. جو ورزشگاه طوری بود که کاملا برای سه امتیاز وارد زمین شویم و هدف همه بچهها، آقا سعید و مالک محترم، پیروزی در بازی بود. بازی را خیلی خوب شروع کردیم، اما به هر حال وقتی تیمی جوانگرایی میکند و دنبال پیشرفت بازیکنان جوانش است، گاهی اوقات هم ضربه میخورد. ما دقیقا مثل بازی رفت کار را شل گرفتیم و احساس کردیم بازی تمامشده است و متاسفانه دوباره باختیم. واقعا حقمان باخت نبود و در کمترین حالت، باید مساوی میکردیم و یک امتیاز میگرفتیم، اما پرسپولیس است و تجربه و بازیکنان بزرگ؛ اگر یک لحظه غافل شوی، همان موقع ضربه میزند.
* یک گل خوب زدی، اما منجر به سه امتیاز نشد.
معمولا آقا سعید من را پشت باکس میگذاشت اما در همان یک صحنه از ایشان اجازه گرفتم که به داخل باکس بروم و ایشان هم گفت برو. با خودم هم گفتم احتمالش کم است که توپ به تیر یک بیاید اما میروم و خدا بزرگ است. همان لحظه توپ آمد و ورزشگاه با صدای مهيبی غرق در شادی شد. دوست داشتم این گل با امتیاز همراه باشد اما این اتفاق نیفتاد. حیف شد. لایق پیروزی بودیم.
* انگیزه متفاوتی برای این بازی داشتی؟
بله. اینکه من و آقا وحید بعد مدتها توانستیم در شهر خرمآباد روبروی هم بازی کنیم، انگیزه من را مضاعف کرده بود. نگاه ویژهای هم به این بازی بود و خودم هم دوست داشتم بازی خوبی ارائه بدهم که امیدوارم این اتفاق افتاده باشد. اول بازی هم اتفاق نادری بود که هم آقا وحید کاپیتان بود و هم من کاپیتان بودم و من همانطور که گفتم در مجموع انگیزه بالایی برای این بازی داشتم.
* این اولین تقابلت با آقا وحید بود؟
بله، قبلا من یکبار با استقلال خوزستان برابر پرسپولیس بازی کردم که آقا وحید ترابزون بود و نتوانستیم مقابل هم بازی کنیم. بازی رفت هم آقا وحید مصدوم بود و نتوانستیم.
* کنار هم چطور؟ در سالهای ابتدایی فوتبالتان پیش آمده بود که کنار هم بازی کنید؟
کنار همدیگر هم بازی نکردهایم، مگر بازی دوستانه یا سالن و جام رمضان و چنین رویدادهایی، آن هم زمانی که سنمان کمتر بود و قبل از اینکه حرفهای شروع کنیم. در آن زمان من معمولا همراه او میرفتم و بازی میکردم، اما در مسابقات حرفهای نه.

* هواداران خیبر هم حضور پرشوری در استادیوم داشتند و جالب بود که در خرمآباد مثل خیلی از شهرها، هواداران پرسپولیس استادیوم را پر نکرده بودند.
ما از در سالهای قبل روزهای خیلی سختی داشتیم اما پارسال جوی در ورزشگاه ایجاد شد که باعث شد ما تمام بازیهای خانگیمان، به جز بازی آخر با شهرراز که تشریفاتی بود، بردیم و آن بازی هم مساوی شد. هیچوقت در سکوهای ورزشگاه ما هیچ پرچمی به جز پرچم خیبر بلند نمیشود و همه عاشق خیبر هستند. اولویت مردم لرتبار، اول تیم خیبر است و پس از آن ممکن است به تیم دیگری هم علاقهمند شوند. اولویت اول، خیبر است و این هم خیلی روی ما تأثیرگذار بود. جا دارد که خیلی از آنها تشکر کنم. شرمنده هستیم که نتوانستیم نتیجهای درخور شأن آنها بگیریم.
* جالب بود که آقا وحید هم در استادیوم تشویق شد.
این لطف طرفدارانمان بود، دستشان درد نکند. آقا وحید در استان لرستان محبوبیت بالایی دارد؛ بالاخره همین است که میگویند هر جا که هستی، اول باید اخلاق را رعایت کنی و بعد فوتبال را دنبال کنی. من آن صحنه را که دیدم، حال و هوایم عوض شد و خیلی خوشحال شدم و طبیعتا خودش هم خوشحال شده بود. هواداران قدردان زحمات آقا وحید در فوتبال ایران بودند و او را بهعنوان ورزشکاری که چندین سال است که توانسته نام شهرش را چندین سال در سطح اول فوتبال کشور نگه دارد، تشویق کردند. از هواداران خیلی سپاسگزاریم که قدردان این موضوع بودند. من خیلی خیلی از این حرکتشان خوشحال شدم و این فرهنگ و شخصیت هواداران را نشان میدهد.
* با این حال بازی به حاشیه و جنجال هم کشیده شد و به نظر میرسید هواداران خیبر به شدت علیه علی علیپور شعار داده بودند.
فکر میکنم یکسری هوادارنمان که هوادار خیبر نبودند، الفاظی را به کار بردند. البته تا جایی که من شنیدم، در دقایق کوتاهی از بازی هم این اتفاق افتاد و کم بود. هواداران ما خیلی فهیم و بافرهنگ هستند و بعید میدانم این اتفاق از سوی هواداران ما رقم خورده باشد. بالاخره در هر ورزشگاهی گاها افرادی حضور پیدا میکنند که خصومتی با یک تیم یا شخصی دارند و جمع را هم با خودشان همراه میکنند. من فکر میکنم در کل استقبال خوبی از تیم بزرگ پرسپولیس در خرمآباد شد، چه روبروی هتل و چه فرودگاه. بالاخره این حواشی هم در فوتبال طبیعی است و اتفاق میفتد. آقای علیپور هم بازیکن بزرگی است و کاملا به قضیه واقف است. متاسفانه به این اتفاق دامن میزنند، وگرنه خیلی اتفاق عجیب و غریبی نبود.
* پیش از بازی هم باشگاه خیبر پوستر مسابقه را با عکس شما و آقا وحید طراحی کرده بود.
این محبت باشگاه بود. تیم رسانهای ما بسیار قوی و حرفهای هستند. پوستر را که دیدم، خیلی برایم جالب بود و باعث خوشحالیام شد و باعث شد خیلی زودتر از بازی، به پیشواز بازی بروم. به نظر خودم خیلی ایده جالبی بود و بازخورد خیلی خوبی هم داشت.
* آقا وحید هم پوستر را دیده بودند؟
من از روز قبل بازی هیچ صحبتی با آقا وحید نداشتم و فقط شب و بعد از پرواز پرسپولیس تماس گرفتم که ببینم رسیدهاند یا خیر.