انجمن ناولز

✦ اینجا جایی است که واژه‌ها سرنوشت می‌سازند و خیال، مرزهای واقعیت را درهم می‌شکند! ✦ اگر داستانی در سینه داری که بی‌تاب نوشتن است، انجمن رمان‌نویسی ناولز بستری برای جاری شدن قلمت خواهد بود. بی‌هیچ مرزی بنویس، خلق کن و جادوی کلمات را به نمایش بگذار! .

ثبت‌نام!

تمرین نویسندگی

ثناغنیزاده

سرباز
سرباز
تاریخ ثبت‌نام
8/17/24
نوشته‌ها
2
  • موضوع نویسنده
  • #1
...

داستان " این همه آب و این همه نزدیک خانه"
( طبق معمول دوباره تابستان شد و شوهرم با دوستانش تصمیم گرفتند به ماهیگیری بروند اما آن روز مانند دیگر روز ها نبود.
چون در آن روز شوهرم با دوستانش جسد دخترک را پیدا کردند‌.)

داستان " کوچک ترین چیز ها را میدیدم"
( صدای نرده حیات باعث شد به شدت از خواب برخیزم. همان طور که نفس نفس میزدم گوش هایم را تیز کردم اما صدای نیامد)
بعد ادامه داستان....

داستان" ماهی و جفتش"
فکر می‌کنم شروع خوبی داشت نظری ندارم.

داستان" اندوه"
( یوان پوتاپوف در سکوت زیر برف ایستاده بود. گرچه در ظاهر سکوت حاکم حالش شده بود اما در درونش غوغایی بر پا بود. مگر هضم مرگ فرزند اینقدر ساده است. آری پسرش مرده بود قبل از او.)

داستان "لکه ها"
شروع خوبی داشت

داستان " سه شنبه خیس"
فکر میکنم اگر از آنجا که چتر را رها می‌کند شروع می‌شد بهتر بود

داستان " زن ساعت 6"
نظری ندارم.
 
آخرین ویرایش:
عقب
بالا