آغاز زندگی موشها در بهشت
جان کالهون ۴ جفت موش مولد را انتخاب کرد و آنها را درون یک آرمانشهر قرار داد. محیط آزمایش طوری طراحی شده بود که گویی موشها در بهشت موعود خود هستند. در واقع تمامی مشکلات و عوامل احتمالی که ممکن بود به مرگ موشها در طبیعت منجر شوند، در آزمایش جهان ۲۵ حذف شده بودند.
موشها میتوانستند از طریق تونلها به ۱۶ ظرف غذا دست پیدا کنند. منابع غذا نامحدود بودند و برای سیر کردن همزمان ۲۵ موش کافی بودند. همچنین ظرفهای آب کمی بالاتر از غذا قرار داشتند. مواد موردنیاز برای ساخت لانه نیز در اختیار موشها قرار گرفته بود. علاوه بر اینها دما همیشه ۲۰ درجه سلسیوس بود که برای موشها ایدهآل است.
موشهایی که در آزمایش جهان ۲۵ قرار داشتند همگی سالم بودند و بهشدت تلاش میشد که هیچ بیماری خاصی به بهشت آنها وارد نشود. طبیعتا هیچ شکارچی خاصی نیز موشها را تهدید نمیکرد. در نهایت آزمایش شروع شد. همانطور که انتظار میرفت موشها زمان اضافی خود را که صرف یافتن غذا و پناهگاه میکردند، به رابطه جنسی اختصاص دادند.
پس از گذشت ۵۵ روز جمعیت موشهای دو برابر شد. موشها نیز سعی میکردند در بهترین مکانها قرار بگیرند تا راحتتر به تونلهای غذا دسترسی پیدا کنند. وقتی که جمعیت موشها به ۶۲۰ عدد رسید، سرعت دو برابر شدن جمعیت آنها نیز کاهش یافت و به هر ۱۴۵ روز رسید. اینجا بود که جامعه موشها به مشکل خورد. موشها به گروههای مختلف تقسیم شدند. آنهایی که در این گروهها قرار نداشتند، نمیتوانستند جایی برای خود پیدا کنند.
در این مرحله کالهون متوجه شد که جنبههای تاریک آزمایش جهان ۲۵ در حال آشکار شدن هستند. در جوامع طبیعی وقتی تعداد جوانانی که به بزرگسالی رسیدهاند از افراد در حال مرگ بیشتر باشد، گروه اضافی مجبور به مهاجرت خواهد شد. هرچند که در این آزمایش موشهای اضافه جایی برای رفتن نداشتند. تمامی موقعیتهای اجتماعی توسط موشهای مختلف پر شده بود و کسی به موش جدید نیازی نداشت.
در این مرحله موشهای نری که اضافی قلمداد میشدند، از نظر فیزیکی و روانی از جامعه کنارهگیری کردند. آنها کار خاصی انجام نمیدادند و فقط در کنار چالههایی که در مرکز بهشت قرار داشت جمع میشدند. آنها دیگر حتی با دوستان پیشین خود تعامل هم نداشتند. البته کاری هم نمیکردند که مورد حمله دیگر موشهای نر قرار بگیرند. با وجود این، طراح آزمایش جهان ۲۵ پس از مدتی متوجه شد که این بدن این موشها مملو از زخمهای گوناگون است. زخمهایی که توسط دیگر موشهای شکستخورده ایجاد شده بود.
عجیب اینکه موشهای شکستخورده در طول حمله از خود دفاع نمیکردند و صرفا بیحرکت میماندند. کمی بعد نیز آنها با همین الگو به دیگران حمله میکردند. پس از مدتی جفتهای موشهای شکستخورده هم گوشهگیری کردند. مادهها فعالیت خاصی نداشتند. آنها به جفتگیری تمایل نشان نمیدادند، با دیگران دعوا نمیکردند و فقط خود را تمیز میکردند. به همینخاطر نیز بسیار زیبا شده بودند.
آغاز مرحلهای جدید از رفتارهای خشن
مشکلات آزمایش جهان ۲۵ به همینجا ختم نشد. موشهای نر آلفا کمی بعد بسیار خشن شدند. آنها بدون هیچ دلیل خاصی به دیگر موشها حمله کرده و مرتب به موشهای نر و ماده مختلف تجاوز میکردند. برخوردهای خشن نیز در مواقعی به همنوعخواری منجر میشد. با وجود اینکه موشها در بهشت خود زندگی میکردند و هیچ مشکلی نداشتند، مادران به نوزادان خود غذا نمیدادند و بهطورکلی آنها را فراموش کرده بودند.
همچنین موشهای مادر رفتار خشنی از خود نشان میدادند و به هرکسی که به محدوده لانه آنها نزدیک میشد، حمله میکردند. در نهایت رفتار خشن آنقدر زیاد شد که موشهای مادر به کشتن فرزندان خود رو آوردند. در برخی گروهها نرخ مرگومیر نوزادان حتی به ۹۰ درصد رسید. همه اینها در مرحله اول فروپاشی آزمایش جهان ۲۵ رخ داد.
در مرحله دوم موشهایی بزرگ شدند که توانسته بودند از حملات مادران خود و دیگر موشهای خشن جان سالم بهدر ببرند. آنها هیچ درکی از رفتار عادی موشها نداشتند و به جفتگیری نیز متمایل نبودند. در واقع موشهای جدید ترجیح میدادند که در طول روز بهصورت تنهایی غذا بخورند و خود را تمیز کنند. کمی بعد جمعیت موشها به ۲۲۰۰ عدد رسید. در حالیکه بهشت موشها ظرفیت ۳۰۰۰ جاندار را داشت، سقوط جامعه آغاز شد.
بسیاری از موشها دیگر هیچ تمایلی برای تولید مثل نداشتند و تصمیم گرفته بودند در بخشهای بالایی بهشت ساکن شوند. گروههای دیگر نیز در بخشهای پایینی گنگهای خشن را تشکیل داده بودند. این افراد بهصورت منظم به گروههای دیگر حمله میکردند و پس از کشتن همنوعان خود آنها را میخوردند. آنها حتی به اعضای گروه خود نیز رحم نمیکردند.
نرخ تولید مثل پایین در کنار آمار مرگومیر بالا و خشونت بسیار زیاد باعث شد که موشهای موجود در بهشت منقرض شوند. جالب اینجاست که در تمام مدت آزمایش جهان ۲۵ غذا بهاندازه کافی موجود بود و تمامی نیازهای موشها تامین میشد.