انجمن ناولز

✦ اینجا جایی است که واژه‌ها سرنوشت می‌سازند و خیال، مرزهای واقعیت را درهم می‌شکند! ✦ اگر داستانی در سینه داری که بی‌تاب نوشتن است، انجمن رمان‌نویسی ناولز بستری برای جاری شدن قلمت خواهد بود. بی‌هیچ مرزی بنویس، خلق کن و جادوی کلمات را به نمایش بگذار! .

ثبت‌نام!

متفرقه [~ تلـــخ نـویـــس ~]

متفرقه
خاطراتت صف کشیده اند !
یکی پس از دیگری …
حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند !
و من …
فرار می کنم
از فکر کردن به تو
مثل رد کردن آهنگی که …
خیلی دوستش دارم خیلی
 
وقتی بچه بودم

یك قطره اشك
در دفتر نقاشیم كشیدم!
همه تشویقم كردند...
اما
حال
عمریست درد می كشم
حتی
نگاهم نمی كنند
كه چه می كشم
 
خیلی شبیه من بود
همه ی حرف هایش مثل حرف های خودم بود
به خودم آمدم دیدم که خود من است...
در آینه به من خیره شده...
دیگر سکوت کردم...
این بار اشک های آسمان بود که به جای ما حرف میزد
 
انسان ها تنها موجودات روی زمین هستند
که ادعا می کنند خدایی هست،
ولی تنها جاندارانی هستن که
رفتارشون طوریه که،
انگار خدایی وجود نداره
 
تو شکسته ای و او تورو ترک کرده.
سوال نکن که آیا کافی بودی یا نه.
مشکل این بود تو خیلی هم کافی بودی،
او توانایی حملشو نداشت..
 
عقب
بالا