انجمن ناولز

✦ اینجا جایی است که واژه‌ها سرنوشت می‌سازند و خیال، مرزهای واقعیت را درهم می‌شکند! ✦ اگر داستانی در سینه داری که بی‌تاب نوشتن است، انجمن رمان‌نویسی ناولز بستری برای جاری شدن قلمت خواهد بود. بی‌هیچ مرزی بنویس، خلق کن و جادوی کلمات را به نمایش بگذار! .

ثبت‌نام!

نقد نقد داستان جوخه وهم| امیراحمد کاربر انجمن ناولز

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

nazinazi is verified member.

ارشد بخش اجرایی کتاب
کادر مدیریت
ارشد
تیم تگ
منتقد
ویراستار
کتابخوان
گوینده
تاریخ ثبت‌نام
10/4/24
نوشته‌ها
405
  • موضوع نویسنده
  • #1
نام داستان: جوخه وهم
نویسنده: @امیراحمد
لینک داستان:

 
  • موضوع نویسنده
  • #2
نویسنده عزیز از اینکه به تیم منتقدان ما اعتماد کردید سپاسگزاریم، باشد که این نقد مایه پیشرفت و شیوایی قلم شما شود🌻
✨نقد پذیری و حفظ احترام و آرامش و جلوگیری از ایجاد تنش نشان دهنده شخصیت والای شما نویسنده گرامی است.
پس از قرار گرفتن نقد نامه تا ۲ روز فرصت پاسخدهی به منتقد را دارید ؛ لطفا از بی احترامی و بحث بی‌مورد خودداری کنید.
باتشکر از صبر و شکیبایی شما🌸

منتقد شما: @nazi
 
  • موضوع نویسنده
  • #3
به نام خداوند شعر و غزل 🌻


°ملاک پایه نقد°
•عنوان:
دو کلمه‌ی "جوخه" و "وهم" کلماتی روزمره هستند که به طور عادی ممکن است؛ جذابیت آنچنانی برای مخاطب نداشته باشد اما شما ترکیب جالبی را با آنها ساخته بودید، این ترکیب خوش آوایی خاصی داشت. شاید برخی از خوانندگان با نگاهی سطحی متوجه‌ مفهومِ محفوض شده در پسِ اسم نشوند اما با اندکی تفکر معنای عجیب نهفته درپس آن حس می‌شود، واژه «وهم» بار روانی و فلسفی دارد و واژه «جوخه» یادآور جنگ و مرگ است، تاحدودی می‌توان متوجهِ هماهنگی این ترکیب با محتوا و فضای داستان نیز شد که در اصول داستان نویسی، ارتباط نام و اثر از اهمیت بالایی برخوردار است.

•ژانر:
ژانرهای انتخابی شما صحیح هستند، معمولا نویسنده‌هایی که ژانر هایی از قبیلِ فانتزی یا علمی-تخیلی برای رمان و داستان خود درنظر می‌گیرند از قوه تخیل و ذهن ایده پردازی برخوردار هستند، این ژانر ها دست نویسنده را برای نگاشتن تمام افکار درون ذهن خود باز می‌گذارد، به قلم درآوردن این ژانر مهارت خاصی نیاز دارد باید توجه داشت پردازش به اتفاقات فانتزی به حدی زیاد نباشد که موجب زدگی خواننده بشود که خوشبختانه در داستان شما این مورد مشاهده نشد. اولویت بندی ژانر ها را رعایت شده بود، ژانر غالب داستان فانتزی بود و اتفاقات دیگر حول ژانر علمی-تخیلی می‌افتاد.

•خلاصه:
به طور کلی خلاصه قابل قبولی بود، از آرایه های مناسبی نظیر؛ جان بخشی و تشبیه‌های زیبا مثل«آسمان خونین، چنگال های خونین و..» استفاده شده بود، از اندازه مناسب و معمول برخوردار بود، همچنین حس تعلیق خوبی داشت اما جای دادن اطلاعات بیشتر از داستان به خواننده وجود داشت، خلاصه مهم‌ترین رکن در جذب مخاطب است خلاصه قوی مخاطب را ترغیب به خواندن داستان می‌کند، انتهای این خلاصه باز بود که این مورد تاثیر زیادی در جذب مخاطب ندارد، بهتر است ابهام و پیچیدگی جایگزین پایان باز کرد، به‌طور واضح‌تر و شفاف‌تر اطلاعات کوتاهی راجب هدف و فضای کلی داستان به خواننده داده شود و با همین اطلاعات نوعی ابهام و پیچیدگی ایجاد کرد تا خواننده پس از خواندن آن، در ذهنش سوال ایجاد شود و این سوالات درنهایت او را وادار به خواندن داستان کند! متاسفانه در خلاصه شما این نکته رعایت نشده بود.

•جلد:
با ایده و عنوان رمان همخوانی آن حس می‌شد، همچنین تم رنگی مناسبی داشت، این ترکیب می‌شد گفت با ژانر ها نیز هماهنگ بود. تصاویر به خوبی با یکدیگر ادغام شده بودند و تمام این‌ها در مجموع جلد زیبایی بوجود آورده بود.

•مقدمه:
نویسنده از مقدمه‌ی مناسبی برای شروع داستان استفاده کرده بود، جمله بندی های مناسب و زیبا نویسی های مختلف بر جذابیت آن افزوده بود. نکته حائز اهمیت دیگر این است که نویسنده خود مقدمه مینویسد و از شعر یا منولوگ های نویسنده‌های دیگر کمک نمی‌گیرد.

•شروع:
نویسنده باید برای شروع رمان بسیار خلاقانه عمل کند، از ایده های کلیشه‌ای دوری کند که خوشبختانه در شروع شما این نکته را رعایت کرده بودید، شروع جذاب و غیر کلیشه‌ای به تصویر کشیده بودید استفاده از حواس (شنیدن باران، لمس سرما، دیدن نور و...) بسیار هوشمندانه و موثر بود که خواننده را به خواندن ادامه‌ی رمان تشویق می‌کرد. از همان ابتدا توصیفات باران رادیواکتیو، موجودات گرسنه و خستگی شخصیت داستان حس ناامنی و فشار محیطی به خواننده منتقل می‌کرد.
 
  • موضوع نویسنده
  • #4
°عناصر مهم°
•پیرنگ:داستان بیشتر از اینکه خطی و ماجراجویانه باشد، ذهنی و درون‌گرا است. یک سیر آرام و خزنده دارد، برخلاف ظاهر ایستا که انگار چیز زیادی اتفاق نمی‌افتد در باطن شاهد سقوط یک انسان هستیم، شخصیت به مرور از یک ناظر منفعل به فردی با توهم، تردید و بحران روانی تبدیل می‌شود. پایان داستان شوک‌آور می‌باشد و این پیچش نهایی در پایان (درمورد جوخه) بسیار تاثیرگذار می‌باشد، اما اگر گره‌افکنی‌ها زودتر شکل می‌گرفتند یا تعلیق در پارت‌های میانی حفظ می‌شد، امکان ایجاد کشش بیشتری برای داستان وجود داشت.

•سیر:
سه نوع سیر رمان وجود دارد؛
۱) تند« یعنی نویسنده در بیان کردن توصیفات کوتاهی کرده و اتفاقات اصلی رمان سریع اتفاق می‌افتد که اتفاق خوبی نیست».
۲) کند«یعنی نویسنده بیش از حد، از توصیفات فرعی استفاده کرده است، روند داستان کند و برای خواننده خسته کننده می‌شود».
۳) معمولی«نرمالترین سیر همین است، یعنی نویسنده می‌کوشد تا بیان توصیفات و جزئیات به اندازه و متعادل نگه دارد».
در کل سیر رمان شما معمولی بود، توصیفات مناسبی به کار گرفته بودید اما گاهی اوقات ریتم روایت کند می‌شد و درگیر توصیفات جزئی زیادی شده بودید، تنها نکته قابل بهبود در سیر رمان شما همین است.

•گره افکنی و گره گشایی:
گره‌ها بیشتر در فضای روانی و تدریجی شکل می‌گیرند. سؤال‌هایی مثل «آیا او تنهاست؟»، «این موجودات چیستند؟»، «چه بلایی بر سر دنیا آمده؟» ذهن خواننده را درگیر می‌کنند. پایان داستان به نوعی گره‌گشایی ذهنی دارد که ما را وادار به بازخوانی ذهن شخصیت می‌کند، اما همان‌طور که گفته شد بهتر بود گره افکنی ها زودتر شکل بگیرن؛ یک نشانه، یک اتفاق، هرچند کوچک می‌تواند نقش بسیاری در ایجاد گره بین مخاطبان داشته باشد.

•لحن:
سه نوع لحن وجود دارد؛ ۱)ادبی ۲)محاوره ۳)معیار
لحن رمان شما نوع سوم «معیار» (دیالوگ ها به صورت محاوره و منولوگ ها به صورت ادبی) بود، ثبات لحن را در کلمات و افعال رعایت کرده بودید، خوشبختانه پرش لحن وجود نداشت.

•روایت:
روایت روان، یکدست، تلخ است، بیشتر درون‌نگر و تأملی است تا کنش‌محور. این سبک برای داستان‌هایی با محوریت ذهن مناسب است. ولی خطر خستگی مخاطب وجود دارد، میتوان با تغییر ریتم در بعضی صحنه‌ها (مثلاً با ضرباهنگ جملات کوتاه‌تر در لحظات تنش) روایت را متعادل نگه داشت.

•زاویه دید:
زاویه دید اول شخص انتخاب مناسبی است؛ همدلی‌برانگیز، ذهن‌محور و بسیار مناسب برای فضاهای روانی و درون‌گرایانه می‌باشد. در این داستان که مرز خیال و واقعیت مبهم است، این زاویه دید کمک زیادی کرده است، اشراف و آگاهی به افکار و احساسات کاراکتر به خوبی بیان شده بود، حس همزاد پنداری به خواننده انتقال داده می‌شد.


•شخصیت پردازی:
هرچقدر که شخصیت‌پردازی شخصیت‌ها قوی‌تر باشد، داستان و رفتارهای کاراکترها واقعی‌تر به نظر می‌رسد.
کاراکتر پردازی مناسبی داشتید، پشت رفتار های شخصیت علتی پنهان شده بود. شخصیت اصلی به‌تدریج شناخته می‌شد؛ ویژگی‌های رفتاری، ذهنی و حالات جسمی‌اش به‌خوبی توصیف شده‌ بود اما چون تنها شخصیت ماجرا هست، گاهی نیاز به تنوع رفتاری یا کشف جدیدی مثلا از گذشته‌اش یا انگیزه او احساس می‌شد. امکان عمیق‌تر کردن و انسانی‌تر کردن شخصیت به عنوان مثال با بهره گیری فلش بک، وجود داشت.

•فضا سازی:
درکل فضاسازی قوی داشتید، از اولین پارت تا آخرین، فضا با دقت، ظرافت و با احساس ترسیم شده بود. جزئیاتی مثل خزه، ماشین‌های زنگ‌زده، صدای باران، یا رنگ خورشید به عمق داستان اضافه کرده‌اند که یکی از درخشان‌ترین بخش‌های متن است.

صحنه پردازی:
صحنه چهار عنصر دارد: هدف، مانع، تلاش، نتیجه
وظایف صحنه ها را به خوبی رعایت کرده بودید، شخصیت اصلی هدف داشت و برای رسیدن به آن تلاش می‌کرد. اما توصیه من این بود که به محیط کلی صحنه، زمان، محل جغرافیایی بیشتر پرداخته می‌شد.

•توصیفات:
توصیفات کلی گاهی شاعرانه، گاهی سرد و دقیق‌اند. برخی جملات بسیار زیبا و تصویری هستند! که خواننده را غرق در نوشته می‌کند. نقطه قوت شما استفاده از تمامی توصیفات حالات شخصیت، ظاهر، احساسات، مکان و.. می‌باشد.

•کشمکش:
کشمکش بیرونی کم است ولی کشمکش درونی قوی‌ است به عنوان مثال: ترس، شک، وهم، فروپاشی ذهنی. داستان بیشتر سفر ذهنی یک انسان در دنیای متروک است تا روایت اکشن یا پراتفاق، ای کاش در پارت های میانی نیز شاهد کشمکش بیرونی بیشتری بودیم، شاهد یک خطر ملموس و یک اتفاق غیر منتظره! این کار به داستان هیجان بیشتری وارد کرده و آن را جذاب‌تر می‌کرد.
 
آخرین ویرایش:
  • موضوع نویسنده
  • #5
°قلم نویسنده°
•دیالوگ و مونولوگ:
کلماتی که در متن استفاده کرده بودید مناسب بودند اکثرا کلمات جدیدی بودند که نشانه قلم زیبای شماست. جمله بندی های مناسب و همچنین آرایه‌های زیبایی، در مکان درستی استفاده کرده بودید.
تعداد دیالوگ بسیار کم‌ هستند، این تصمیم با سبک روایت هم‌خوانی دارد، اما اضافه‌کردن خاطرات بیشتر می‌توانست بعد شخصیتی بیشتری ایجاد کند، با اضافه‌کردن مونولوگ‌هایی مثل نجوا با خود، خاطره از دیگران یا حتی دیالوگ (توهم گفت‌وگو)، می‌شد لایه‌های عمیق‌تری ساخت.

•علائم نگارشی و اصول درست نویسی:
در مجموع رعایت کرده بودید اما برخی قسمت‌ها مانند رعایت نیم‌فاصله، یکدستی افعال، یا برخی نشانه‌گذاری‌ها نیاز به دقت بیشتر دارند. برای مثال:
- «بر می‌گردم» → «برمی‌گردم»
- بعضی جملات طولانی‌اند و بهتر است ویرایش شوند و بین آنها نقطه گذاشته شود.
- بعضی فعل‌ها از حالت گذشته خارج شدند و یا هماهنگ نیستند. تصحیح این ایرادات کوچک با بازخوانی نهایی و تمرکز بر روی ویرایش زبانی می‌تواند داستان را خیلی حرفه‌ای‌تر نشان بدهد.

•اندازه و هدفمندی پارت:
اندازه پارت های شما مناسب بود.
هدف‌مندی پارت ها با سوال های گوناگونی بررسی میشود، مانند:
«از این پارت چه یاد گرفتیم؟
اطلاعات و اتفاقات و صحنه‌های این پارت طوری داده شده که خواننده را به رمان جذب کند؟»
جز چند پارت، بقیه هدف‌مند نبودند و برای گره افکنی به یکدیگر وابسته بودند، بهتر بود پارت‌های ابتدایی یکم سریع‌تر وارد مسیر روایی می‌شدند و هر پارت جداگانه گره ابتدایی و کوچکی وارد ذهن مخاطب می‌کرد.
 
آخرین ویرایش:
  • موضوع نویسنده
  • #6
°سخن منتقد°
به طور خلاصه‌تر؛ ۱)فضا سازی شاهکار، ۲)لحن هماهنگ با فضا، ۳)شخصیت پردازی درونی موفق، ۴)پایان گیرا و هوشمندانه از نقاط قوت بسیار قابل توجه در اثر شما هستند اما نکات دیگری مثل عدم وجود گره قوی در میانه، کمبود تعامل و چالش های بیرونی و همچنین کمبود دیالوگ‌های ذهنی و خاطرات که می‌تواند شخصیت را زنده‌تر کند؛ باعث شده بود، این نقاط قوت کمتر به چشم بیایند، پس بهتر است با بهبود این نکات از این اتفاق جلوگیری کرد.

و درنهایت از خواندن اثر شما بسیار لذت بردم، به امید موفقیت روزافزون. قلمتان مانا🌱
 
  • موضوع نویسنده
  • #7
تاریخ تحویل نقد: ۱۴۰۴/۱/۱۸
تاریخ بسته شدن تاپیک: ۱۴۰۴/۱/۲۰


نویسنده گرامی تا قبل از بسته شدن تاپیک امکان پاسخ به نقد در همین تاپیک وجود دارد.
@امیراحمد
 
درود.
به خاطر تاخیر در پاسخ‌گویی عذر‌خواهی می‌کنم.
از این که اثرم رو نقد و توی بهتر شدنش بهم کمک کردید از شما سپاس‌گذارم.
در مورد نکاتی که گفتید حتماً به این موارد هم توجه می‌کنم.
این داستان کوتاه بود و باید توی پنجاه صفحه تمومش می‌کردم واسه همین زیاد روی برخی از جزئیات تمرکز نکرده بودم اما توی داستان‌های بعدی به این موارد هم توجه می‌کنم.
بابت کمک و راهنمایی ممنون.
 
  • موضوع نویسنده
  • #9
درود.
به خاطر تاخیر در پاسخ‌گویی عذر‌خواهی می‌کنم.
از این که اثرم رو نقد و توی بهتر شدنش بهم کمک کردید از شما سپاس‌گذارم.
در مورد نکاتی که گفتید حتماً به این موارد هم توجه می‌کنم.
این داستان کوتاه بود و باید توی پنجاه صفحه تمومش می‌کردم واسه همین زیاد روی برخی از جزئیات تمرکز نکرده بودم اما توی داستان‌های بعدی به این موارد هم توجه می‌کنم.
بابت کمک و راهنمایی ممنون.
حتما همینطوره موفق باشید.🌻
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا